عروسک چوبی

به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی !
به چه دل خوش کرده ای ؟!
تکـــــاندن برف
از شانه های آدم برفی ؟!!

آخرین مطالب

هول شدم حاشیه رفتم ...

دوشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۲۸ ب.ظ

از غمم با گُل پژمرده ی گلدان گفتم

تلخ با چایی یخ کرده ی لیوان گفتم


گفتم آنقدر دلـــم تنگ هوایش شده است ...

همه را نم نم با نــم نــم باران گفتم


حرف هایی که نمی شد به کسی گفت ، ولی

من به گنجشک نشسته لب ایوان گفتم


راهـــی کوچه شدم دل به خیابان دادم

از خزان راز بزرگی به درختان گفتم


دست در جیب فرو بردم و سر در یقه ام

از خودم هر چه شنیدم به خودم آن گفتم


در خودم غرق شدم ، در سرم افتاد جنون

از تو حتی به پلیس سر میدان گفتم !!


ناگهان چشم تو را روبروی خود دیدم

هول شدم ، حاشــیه رفتم ، سخن از نان گفتم


پا به پا کردم و تو مثل همیشه رفتی

به خودم لعنت از این بخت گریزان گفتم !


وقت کم بود ... نشد حرف دلم را بزنم

دوستت دارم  ِ خود را به خیابان گفتم ... !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۱
aroosak mb

نظرات  (۱)

۲۱ دی ۹۴ ، ۱۴:۴۵ میم مثل من ...!
سلام.
اوهوم... شعر قشنگی بود
پاسخ:
سلام ؛
ممنون .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی