عروسک چوبی

به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی !
به چه دل خوش کرده ای ؟!
تکـــــاندن برف
از شانه های آدم برفی ؟!!

آخرین مطالب

وقتی نیستی و من بی پروا مینویسم ...

سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۵ ب.ظ

 چند سال پیش یه همچین روزی یکی از آهنگ های  7Th band  از ماشین پخش میشد ... یه بغض فروخورده و یه تار موی پیچیده شده دور انگشت خاطره من از اون آهنگه که باعث شد الان بنویسم بدون اینکه کلمات را لای منگنه بذارم ...


شاید بشود برخی چیزها را نگه داشت و از دست نداد .. حالا با هر چیزی ،

یک حرکتی ، سخنی ، پیمانی .. . و گاهی که دست و بالمان بسته است

وقتی که چیزی نداریم تا نگه اش داریم سکوت می کنیم ، سکوت ابلهانه ! در دل می گوییم

خودش می داند ، از پس اش بر می آید ، نمی گذارد همه چیز بر باد برود

اما این فقط یک توهم فانتزی است ! درست هنگامی به این باور می رسیم که

 سکوت ِ سنگین اش در برابر همه رخ دادها بر سرمان خراب می شود واین سکوت با یک جمله:

" توباید زندگیت را کنی همون طور که من میخوام زندگی کنم " شکسته میشود !  

واینجاست که حس میکنیم نکند  darling مان را زیادی گازش گرفته ایم و این حس باعث می شود خودمان را به جبر روزگار با این همه علاقه برداریم و ببریم  و دست آخر نفهمیم با خودمان لج کردیم یا زندگیمان یا او که غریبه جفت شیش آورد؟ ! شایدم یار قدر یار ندانست که غریبه اینگونه جفت آورد ! مگر زندگی مان فیلم هندی یا افسانه بود که آن را فدای یک جمله  کرده ایم !


زندگی ام درام تر از این حرفاست ولی حالم خوب است ..

در پی سخن یه متنی رو از کتاب عاشق تر از عشق می نویسم برای روزی که دختری داشته باشم تا بهش یاد بدم به عشقش بگه چیزی رو که هرگز مادرش نشنید و نتونست بگه ...

پی سخن :

به راستی دوستت دارم

گرچه شاید گاهی

چنین به نظر نرسد


گاه شاید به نظر رسد

که عاشق تو نیستم

گاه شاید به نظر رسد

که حتی دوستت هم ندارم

 

ولی درست در همین زمان ها است

که باید بیش از همیشه

مرا درک کنی

چون در همین زمان ها است

که بیش از همیشه عاشق تو هستم

ولی احساساتم جریحه دار شده است

با این که نمی خواهم

می بینم که نسبت به تو

سرد و بی تفاوتم

درست در همین زمان ها است که می بینم

بیان احساساتم برایم خیلی دشوار می شود

 

اغلب کرده ی تو ، که احساسات مرا جریحه دار کرده است

بسیار کوچک است

ولی آنگاه که کسی را دوست داری

آن سان که من تو را دوست دارم

هر کاهی ، کوهی می شود

و پیش از هر چیزی این به ذهنم می رسد

که دوستم نداری

خواهش می کنم با من شکیبا باش

می خواهم با احساساتم

روراست باشم

و می کوشم که این چنین حساس نباشم

 

ولی با این همه

فکر می کنم که باید کاملا باور داشته باشی

که همیشه

از همه راه های ممکن

عاشق تو هستم ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۶
aroosak mb

نظرات  (۱)

بارون بباره یا نه
صحنه دراماتیکه
تصویر از تو چشمام
میریزه چیکه چیکه
.
.
.
.
.

اسکار و من میگیرم
اما چه فرقی داره
نقش سیاهی لشگر
با یک ابر ستاره

وقتی تورو ندارم
وقتی تو دور دوری
وقتی باید بسازم
با حسرت و صبوری.....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی