عروسک چوبی

به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی !
به چه دل خوش کرده ای ؟!
تکـــــاندن برف
از شانه های آدم برفی ؟!!

آخرین مطالب


تباهی

ناپلئون میگوید:

دنیا پر از تباهی است،
نه به خاطر وجود آدمهای بد،
بلکه به خاطر سکوت آدمهای خوب...
گرگ همیشه گرگ می زاید
گوسفند همیشه گوسفند.
تنها فقط انسان است
که گاهی گرگ می زاید


و گاهی گوسفند.
وقتی برنامه های شعبده بازی رو نگاه میکنم متوجه نکته خوبی میشم:
مردم برای کسی دست میزنن که گیجشون کنه،
نه آگاهشون!!!...


پ.ن : سکووووووووت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۵۲
aroosak mb
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۲۳
aroosak mb

ﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ..
ﺍﻣﺎ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎ ﻣﻔﺖ
ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ...
ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺗﭙﺪ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ:
"ﺳﻨﮓ ﻣﻔﺖ".."ﮔﻨﺠﻴﺸﮏ ﻣﻔﺖ"..
ﺑﻌضے ﺁﺩﻡﻫﺎ...
ﻧﺎﺧﻮاستہ...
ﻫﻤﯿﺸـــــہ متهم ﺍﻧﺪ ...
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺳڪوﺗﺸﺎڹ...
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﺸﺎڹ ...
ﮔﺬﺷﺘﺸﺎڹ ...
بی ڪینہ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎڹ ...
کمک نخواستنشان..
بی آزار بودنشان..
ﮔﻮیے ﺟـــــﺎڹ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍے ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺑﺴﺘڹ
...
ﻭ ﺍﺯ همہ ﺑﺪﺗﺮ ﺍینڪہ ...
ﺧﻮبی ﻫﺎﯾـــﺸﺎڹ ﺯﻭﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ
میﺷﻮﺩ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۴
aroosak mb

بعد از دیدن و خوندن این جمله یه لبخند تلخ زدم و فهمیدم  چند سال پیش چقدر دلم میخواست که فکر میکردی خنگم ...

و شایدم باید فکر میکردم که خنگی ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۲۰
aroosak mb

میگن حرف خوبه برای نزدنش،

 بزرگ منشی تو نگفتن هاست.
آره...
ولی خب،
گاهی خوبه که بیگانه بشی با خود،
نباشی اونی که همیشه هستی،
خوبه که بی ارزش بشه برات یه چیزایی
تلنبار حرف های نزده جای ذهن و دل رو تنگ میکنه
حرف زدن یعنی دور ریختن کهنه ها
یا حداقل زیرو رو کردنشون،مرتب کردنشون
اونوقت جا باز میشه برای حرفای تازه...
حرف بزنیم،
هیچی اونقدر مهم نیست که بخواد تو دلمون بمونه
که نگهداری ازش بخواد بزرگمون کنه یا کوچیکمون نکنه،
ولی،
روبروی کی نشستن و با کی حرف زدن از خود حرف مهمتره
اینکه چقدر از ما دوره یا نزدیک مهم نیست
مهم اینکه گوش دادن رو بلد باشه
مهم اینکه وقتی براش حرف میزنی انگار برای دریا،کوه،آسمون حرف زدی
و وقتی حرفات تموم شد
انگار هیچی بهش نگفتی...هیچی.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۹
aroosak mb

زیادی خوب بودن خوب نیست

زیادی که خوب باشی دیده نمیشوی

میشوی مثل شیشه ای تمیز

کسی شیشه تمیز را نمیبیند

همه به جای شیشه ، منظره ی بیرون را میبینند

ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد

وقتی کمی منظره بیرون را بد نشان دهد

همه آنرا میبینند

همه سعی میکنند تمیزش کنند

زیادی خوب بودن خوب نیست

زیادی که خوب باشی شکننده تر میشوی

با هر قدر ناشناسی دلت ترک بر میدارد

میشکند

تکه های شکسته را در دستانت میگیری

نگاه میکنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت

زیادی خوب بودن خوب نیست

زیادی که خوب باشی به زیادی خوب بودنت

عادت میکنند

آنوقت کافیست کمی بد شوی

همه گمان میکنند زیادی بدی .


پ.ن : کاش آدم یه دکمه داشت که اینجور مواقع میزد که کافیه ؛ مبادا بعدش بشکنی ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۷:۰۰
aroosak mb


مو

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۲:۰۴
aroosak mb






۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۱۳:۴۱
aroosak mb
من و تو
چقدر شبیه ماســـوله هستیم ؛
سقف خیال های من
حیــــاط خانه توست ... !


# منوچهر ملکی
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۵ ، ۱۰:۳۰
aroosak mb

کاش آدما واقعاً شبیه حرفاشون بودند ...

شبیه دلتنگی هاشون ...

کاش اقلاً مثل بعضی از اشیاء مهربون بودند ؛

مثل پتــو ها که مواظب درد شانه ها هستند وقتی در خود فشرده هستیم ...

مداد ها که سعی می کنند نگذارند تمام بشویم ...

دلم یک آغوش میخواهد ؛ امن

که بگوید وقتی نیستی نه هست ها چونان که بایدند ... نه باید ها ...

که وقتی نیستی هر روز بی تو روز مباداست ...

آغوشی که با آمدنش این حس ِ گزنده به سراغت نیاید که وقتی میروند

مثل مرده هایی هستند که توانایی فکر کردن به بازمانده ها را ندارند ...


پ.ن : دیده ام در انتظارات خیالباف



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۶
aroosak mb