بدترین حال دنیا اینه که
آدم دلش هیچی نخواد ...
پ.ن : ولی دلم عجیب آهنگ سامی بیگی رو دوست داره ...
آرزوم که میشه باشی عاشقت که میشه باشم
پ.ن : ولی دلم عجیب آهنگ سامی بیگی رو دوست داره ...
آرزوم که میشه باشی عاشقت که میشه باشم
لطفی ست که می کند غمت با دل من
ور نه دل تنگ من چه جای غم تو ست ...
دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شده
.برای شیطنتـــــــ های بی وقفه،بی خیالی هر روزه،
.ناز و کرشمه ی من و آیینه،خنده های بلنــــد و بی دلیل،
برای آن احساساتــــــــ مهار نشدنی
.
.
حالا اما… دخترکــــــــــ حساس و نازک نارنجی درونم
چه بی هوا این همه بزرگـــــــ شده..
.
چه قدی کشیده طاقتم… ضرب آهنگ قلبـــ♥ـــــم
چه آرام و منطقی میزند…!
.
چه شیشه ای بودم روزی، حالا اما به سختـــــــ شدن
هم رضا نمیدهم،به سنگـــــــ شدن می اندیشم
اینگونه اطمینانش بیشتــر است!!!
.
جای بستنی یخی های دوران کودکی ام را
قهوه های تلــــخ و پر سکوتــــــــ امروز گرفته است.
.
.
این روز ها لحن حرف هایم آنقــــــدر جدی شده
که خودم هم از خودم حسابـــــــ میبرم…
.در اوج شادی هم قهقهه سر نمیدهم و به لبخندی
اکتفا میکنم…چه پیشوند عجیبی است کلمه ی خانــم،
.همین که پیش اسمت می نشیند تمام
سرخوشی و بی خیالیت را از تـــو میگیرد
.
و به جایش وزنه ی وقـــــار و متانتــــــــ را
روی شانه ات میگذارد،نه اینکه این ها بد باشد
نه، فقط خدا کند وزنشان آنقـــــدر سنگین نشود
.که دخترکـــــ حساس و شیرین درونم
زیرسنگی میمیرد...
صدایم را به یادآر گر آواز غمگینی به پا شد
من این شعر گرانم که از ارزان و ارزانی جدا شد
من هرچهام با تو زیباترم
بر عاشقت آفرینی بگو
تابیدهام من به شعر تنت
میخوانمت خط به خط مو به مو
بی تو بی شب افروزی ماندنت
بی تب تند پیراهنت
شک نکن من که هیچ آسمان هم زمین میخورد
بی تو بی شب افروزی ماندنت
بی تب تند پیراهنت
شک نکن من که هیچ آسمان هم زمین میخورد
چارتار ...
هیج چیز را برای همیشه در تعلیق نمی توانی نگه داری ، زمان به انتظار تصمیم تو نخواهد نشست ؛
تو می توانی زودتر از آن لحظه یی که انتظار ، به اوج خود می رسد و ظرف بلور در میان زمین و هواست
ضربه ات را بزنی و انتظار را پایان بخشی امــــا
هرگـــز نمی توانی کاسه را در میان زمین و هوا رهــــا کنی ؛
زودتر شکستن آری ، دیرتر شکستن ، شـــاید امـــا به هر حال ؛
شکستن نقش بلور است هنگامی که معرکه ، معرکه ی عبور است نه توقف و
عبــــــور ذات هر چیز است ...
پ .ن : بخشی از کتاب ِ آتش ، بدون دود ؛ بهترین کتابی که تا به حال خوندم ... چقدر از خوندنش حالم خــــوبه ...
عطر ها ، بی رحـــــم ترین عناصر زمین اند !
بی آنکه بخواهـــی ، می برندت تا قعــــر خاطراتی که برای فراموشیشان
تا پای غرور ، جنگیدی !
پ.ن :