آتش ، بدون ِ دود نمی شود ، جوان بدون گنــــاه ...
يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۳ ب.ظ
هیج چیز را برای همیشه در تعلیق نمی توانی نگه داری ، زمان به انتظار تصمیم تو نخواهد نشست ؛
تو می توانی زودتر از آن لحظه یی که انتظار ، به اوج خود می رسد و ظرف بلور در میان زمین و هواست
ضربه ات را بزنی و انتظار را پایان بخشی امــــا
هرگـــز نمی توانی کاسه را در میان زمین و هوا رهــــا کنی ؛
زودتر شکستن آری ، دیرتر شکستن ، شـــاید امـــا به هر حال ؛
شکستن نقش بلور است هنگامی که معرکه ، معرکه ی عبور است نه توقف و
عبــــــور ذات هر چیز است ...
پ .ن : بخشی از کتاب ِ آتش ، بدون دود ؛ بهترین کتابی که تا به حال خوندم ... چقدر از خوندنش حالم خــــوبه ...
۹۴/۰۵/۱۱