حس ِ امروز :: عروسک چوبی

سلام دوست خووووبم
وبت واسم خیلی جالب بود
مطالبت ک اووف عالی
منم یوب زدم تازه
اگه سر بزنی ممنونت میشم نظرم ک اصن یادت نره
دوست داشتی منو بزار تو پیوندات با اسم شکلات تلخ
بیا و بگو من بزارمت تو پیوندام مرسییییییییییییییییییییییییییییییی

۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۱

یه نفر

رضا صادقی یه ترانه خونده بود قدیما
ولی به تازگی به مزاقم خوش اومده

نقطه سر خط ...

این ترانه و یه جاده بدون چراغ اونم نیمه های شب و اوج تنهایی

دلیل خوبی بود واسه نازک شدن دل صابمردم
یه دنیا فریادم رو سر بیابونها و جاده های بی انتها میزنم

پاسخ:
با سی و دو حرف دلگیر ...
مختصر مفید و ساده ...

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۸

نفر بعدی

راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !
تو … هیچ کجا نیستی…

پاسخ:
ای جان ....
مرسی دوستم :)

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۶

نفر بعدی

حال دنیا را چو پرسیدم، من از فرزانه ای گفت یا باد است، یا خواب است یا افسانه ای گفتم آنها را چه می گویی، که دل بر او نهند گفت یا مستند، یا کورند، یا دیوانه ای گفتم از احوال عمرم گو که بازم، عمر چیست ؟ گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای

پاسخ:
من کما فی السابق اسیر نگارشتم دختری ;-)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

عروسک چوبی

عروسک چوبی

به شانه ام زدیکه تنهایی ام را تکانده باشی !به چه دل خوش کرده ای ؟!تکـــــاندن برفاز شانه های آدم برفی ؟!!

حس ِ امروز

لازم نیست حتمآً آدم احساس بدبختی کند؛ گاهی میشود کاملا بی‌دلیل،

دلت به هر بهانه‌ای نازک شود ...

نظرات (۴)

ارسال نظر

به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی !
به چه دل خوش کرده ای ؟!
تکـــــاندن برف
از شانه های آدم برفی ؟!!