عروسک چوبی

به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی !
به چه دل خوش کرده ای ؟!
تکـــــاندن برف
از شانه های آدم برفی ؟!!

آخرین مطالب

مثل پاییزی که یکدفعه زمستان شد

شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۳۵ ب.ظ

لطفاً دوستت دارمت را در جیب هایت بگذار ،

تا شاید زمستان دلت را گرم کند . اما به من دیگر نگو !

بگذار فقط اعتمادم را نسبت به حس ِ دوست داشتن از دست بدهم

حداقل این کلمات بی گناه را قربانی نکن !

بگذار به خودم بگویم اقلاً مسلک او این است

نه اینکه فکر کنم قانون همه ی دوست داشتن ها این گونه است !

خانه تان آباد ...

پ.ن : برای گرگ شنل قرمزی و باقی هم صنف ها :

قرار نبود هر کی میاد توی زندگی مون منجی و قهرمان باشه .

یا اونجوری که آدم دلش میخواد عمیقاً توی وجود ِ آدم موندگار باشه !

بعضی هام مثل شما . میاین و تکه هایی از وجود آدما رو می برید ؛

اتفاقاً بدم نیستید  ؛ این شمایید که ته قصه هارو می سازید .

ما فقط باید بلد باشیم وقتی خواب رفتید از دل تون دربیایم و

سنگ جاش بذاریم .

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۸
aroosak mb

نظرات  (۱)

پیغام خصوصی که دلم نیومد نمایش داده نشه از کیانا عزیزم
خواهری متنت خیلی قشنگ بود فقط اون سنگه که تو شکم گرگه گذاشتن برای داستان شنگول و منگول بود نه شنل قرمزی 
بعدشم نبینم خواهر گلم دلش از جایی انقدر پر باشه که بخواد سنگ به جای محبت بزاره 
تو انقدر خوبی که نمیتونی حتی بدیه دیگران رو هم با بدی جواب بدی
مثال تو درست مثل متنیه که  نوشته 
هیچوقت با دل آدمای مهربون بازی نکنید چون نمیتونن انتقام بگیرن 
نه دلشون میاد نه راهشو بلدن
پاسخ:
قربونت برم من آخه :)))  عصبانی بودم و درباره ماهیت میخواستم نامحسوس بگم که این به ذهنم رسید خُب ، فقط یادم بود توی داستان شنل قرمزی هم گرگ بود :)))
ولی حواسم نبود پ.ن رو درباره گرگ شنگول و منگول نوشتم منظورم همون بود که تو گرفتی ;-)
کلی خندیدم خواهری ...
ممنونــــــــــم ازت که انقدر زلال و صاف حرف میزنی ... سپااااااااااس

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی